Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-28@11:26:50 GMT

نشریه آمریکایی Slate: خاورمیانه در حال انفجار

تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۷۱۱۰۲

نشریه آمریکایی Slate: خاورمیانه در حال انفجار

آفتاب‌‌نیوز :

فرد کاپلان در نشریه آمریکایی Slate نوشت: ، در ادامه این مطلب آمده است: بسیاری از این حملات و تهاجم‌های اخیر، از بزرگترین، خشن‌ترین و جنجالی‌ترین جنگ کنونی منطقه یعنی جنگ بین اسرائیل و حماس، سرچشمه می‌گیرد. البته برخی از این درگیری‌ها اگر به جنگ اسرائیل و فلسطین مرتبط باشد هم صرفا یک ارتباط حاشیه‌ای دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تعداد کمی از این تهاجم‌ها هم کاملاً گیج کننده و عجیب هستند.

حمله اسرائیل به غزه و لبنان، حمله حماس و حزب‌الله به اسرائیل، حمله اردن و ایران به سوریه، حمله ایران به عراق، حمله حوثی‌های یمن به کشتی‌ها در دریای سرخ، حمله امریکا و بریتانیا به اهداف حوثی‌ها در یمن، و آخرین و از برخی جهات شگفت انگیزترین مورد، تبادل موشک و پهپاد بین ایران و پاکستان. این فهرست از تهاجم ها، همان چیزی است که چارلز لیستر، عضو ارشد انستیتو خاورمیانه، آن را «درگیری فرامرزی در سطح جنون آمیز» می‌نامد.

در طی حملات پاکستان به ایران که در تلافی حملات ایران به پاکستان انجام شد، برای نخستین بار پس از جنگ ایران و عراق در سال‌های ۱۹۸۰-۱۹۸۸، خاک ایران مورد حملات موشکی واقع شد.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، در مقاله‌ای برای شماره اکتبر ۲۰۲۳ نشریه فارن افرز نوشت که خاورمیانه «آرام‌تر از دهه‌های گذشته است». به سالیوان اجازه داده شد که این جمله را حذف کند و چندین بخش دیگر را برای نسخه آنلاین مجله اصلاح کند تا حقایق مرتبط با حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و واکنش انتقامی اسرائیل را توضیح دهد.

اما موضوع این است که وقتی نسخه چاپی مجله منتشر شد، ادعای سالیوان درست به نظر می‌رسید. در این سه ماه چه اتفاقی افتاده است؟ آیا همه درگیری‌های بعدی، از وقایع ۷ اکتبر سرچشمه می‌گیرند؟ آیا همه آن‌ها یک موج عظیم خشونت را نشان می‌دهند و صحنه‌های مختلف یک درگیری هستند که برای مدت‌ها مسکوت مانده بود و با حمله حماس و واکنش اسرائیل، رخ نمایانده است؟

این موضوع پیچیده‌ای است.

مهم‌ترین و هشداردهنده‌ترین حملات، همین چند روز پیش، توسط ایران و علیه ایران انجام شد. تهران از دخالت مستقیم در جنگ‌های اطرافش خودداری کرده بود و در عین حال از طریق گروه‌های نیابتی اش به درگیری‌ها دامن می‌زد. شاید ایران به خاطر دو ناو هواپیمابر امریکایی که دقیقاً برای همین هدف به سمت دریای مدیترانه حرکت کردند، از ورود مستقیم به جنگ منصرف شده بود. ایران حماس را حمایت کرده، اما هرگونه دخالت در حمله ۷ اکتبر را رد می‌کند. تهران به شبه نظامیان حزب الله مستقر در لبنان این امکان را می‌دهد که برای نشان دادن حمایتش از حماس، به شمال اسرائیل حملات موشکی کنند، اما نه در حدی که موجب واکنش اسرائیل شود.

انگیزه مقامات ایرانی برای حملات موشکی اخیر، محل حدس و گمان است. ممکن است آن‌ها احساس کنند که باید رهبری خود را نشان دهند تا به گروه‌های نیابتی‌شان نشان دهند که آن‌ها را در جنگ تنها نگذاشته اند و صرفا آن‌ها نیستند که درگیر شده اند. فواد محمد حسین، وزیر خارجه عراق، در یکی از برنامه‌های خبری به کنایه گفت که ایرانی‌ها می‌خواستند به کسی حمله کنند و می‌دانستند که نمی‌توانند خطر حمله به اسرائیل یا آمریکا را به جان بخرند، بنابراین رهبران کرد‌ها در عراق را بمباران کردند.

مایکل نایتز از اعضای ارشد انستیتو واشنگتن، حملات ایران به کرد‌ها در عراق را «بمباران مظنونان همیشگی» توصیف کرد، اما این کمی نادرست به نظر می‌رسد. ولی نصر، کارشناس امور خاورمیانه در دانشکده عالی مطالعات بین المللی دانشگاه جان هاپکینز، به من گفت: «وزیر خارجه عراق نمی‌خواست اعتراف کند که تروریست‌های ضد ایرانی در خاک عراق فعالیت می‌کنند».

با این حال، این سوال همچنان باقی است: چرا در این زمان حملات انجام شد؟ احتمالا نشان دادن قدرت خود به اسرائیل یکی از دلایل ایران بوده است. تهران در ابتدا گفت تأسیسات مخفی موساد را هدف قرار داده است و این حمله را واکنش به بمب گذاری انتحاری ۴ ژانویه در آرامگاه [سردار]قاسم سلیمانی، در چهارمین سالگرد ترور وی دانست. (هر چند داعش مسئولیت حمله تروریستی کرمان که منجر به جان باختن ۸۴ ایرانی شد را بر عهده گرفته، اما ایران، سازمان جاسوسی اسرائیل را متهم این بمب گذاری می‌داند).

تهران تقریباً همزمان با حمله به کرد‌ها در عراق، مواضع داعش در سوریه را نیز هدف قرار داد. با این حال، حتی آن حمله نیز به جهاتی متوجه اسرائیل بود. فرزین ندیمی، کارشناس ارشد انستیتو واشنگتن، در گفت و گوی تلفنی خاطرنشان کرد: موشک شلیک شده به سوریه، دوربردترین موشکی است که ایران در یک حمله نظامی شلیک کرده است و مانند موشک‌هایی که به سمت عراق شلیک شد، بسیار دقیق بود. ندیمی گفت: این موشک‌ها همان مسافتی را که برای اصابت به اسرائیل لازم بود طی کردند. به این معنا، احتمالاً منظور تهران تا حدی ارسال یک سیگنال به اسرائیل بوده است.

با این حال، حمله پهپادی و موشکی ایران به پاکستان گیج کننده‌تر است. نصر آن را «بی پروا» و «حیرت برانگیر» خواند. ندیمی گفت ایرانی‌ها «احتمالاً به آن فکر نکرده‌اند». هدف این حمله، تروریست‌هایی بود که اخیراً ۱۶ نیروی سپاه را در مرز ایران و پاکستان به قتل رسانده بودند. اما ایرانی‌ها باید می‌دانستند که دولت پاکستان پاسخ خواهد داد. هر یک از طرفین ادعا کرده اند که حمله طرف مقابل باعث کشته شدن زنان و کودکان شده است.

نکته عجیب در مورد این مبادله آتش این است که از بسیاری جهات، ایران و پاکستان متحد هستند. آن‌ها در شرف برگزاری یک رزمایش دریایی مشترک بودند که بعد از این اتفاقات لغو شد. تهران و اسلام آباد، هر دو، گروه تروریستی مذکور را متخاصم می‌دانند. مقامات و دیپلمات‌های آن‌ها که به طور منظم با یکدیگر تماس دارند و می‌توانستند عملیات مشترکی را علیه این گروه برنامه ریزی کنند. در عوض، دو طرف یکدیگر را محکوم کرده و سفرای خود را خارج کرده اند.

ناظران بر این باورند که تنش بین دو کشور فروکش خواهد کرد. هیچ کس خواهان جنگ، یا هر نوع رویارویی در مرز نیست، به خصوص که پاکستان دارای سلاح هسته‌ای است. دیپلمات‌هایی از عمان، امارات متحده عربی و چین به طرفین پیشنهاد میانجی گری داده اند.

با این حال، با توجه به اینکه خشونت مانند یک بیماری همه گیر کل منطقه را تحت تاثیر قرار داده است، چه کسی می‌داند که آیا دو طرف به خود خواهند آمد یا خیر. از آنجایی که حمله ایران و پاسخ پاکستان هر دو، حداقل تا حدی، برای خشنود یا آرام کردن جناح‌های سیاسی داخلی انجام شده، تداوم رفتار‌های غیر معقول، دور از ذهن نیست. برای مثال، ممکن است تهران به دلیل نگرانی از اینکه دیگران به ویژه امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها فکر کنند حمله موشکی به ایران بدون عواقب است، احساس کند لازم است به حملات پاکستان پاسخ دهد.

همه این‌ها در حالی است که جنگ در غزه در جریان است. فارغ از اینکه علت اصلی جنگ‌ها و درگیری‌های منطقه چیست و صرف نظر از اینکه این درگیری‌ها علل متعددی دارند، باید این را پذیرفت که حداقل تعدادی از آن‌ها به نحوی وابسته به بزرگترین و تاریخی‌ترین جنگ منطقه یعنی تقابل اسرائیل و فلسطین هستند و تا زمانی که این جنگ در جریان است، درگیری‌های مرتبط نیز پایان نخواهند یافت.

منبع: سایت انتخاب

منبع: آفتاب

کلیدواژه: نشریه آمریکایی خاورمیانه جنگ انفجار درگیری ها انجام شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۷۱۱۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • پاسخ به بازدارندگی ایران با بازنویسی سناریوی ناکام «تحریم»
  • تازه‌ترین حملات اسرائیل به رفح ۱۰ شهید برجای گذاشت
  • اسرائیل باید بین رفح و ریاض یکی را انتخاب کند
  • تشدید دوباره حملات انصارالله یمن: پهپاد آمریکایی و نفتکش انگلیسی هدف قرار گرفتند
  • فریدمن: اسرائیل باید بین رفح و ریاض یکی را انتخاب کند
  • یمن سرنگونی پهپاد آمریکایی و حمله به کشتی انگلیسی را تأیید کرد
  • تحلیل اندیشکده آمریکایی از توان پهپادی و موشکی ایران
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • شواهد جدید از به گلوله بستن مردم توسط آمریکایی‌ها در کابل
  • سفیر پاکستان: حمله اسرائیل به کنسولگری ایران صلح منطقه را به خطر انداخت